سفارش تبلیغ
صبا ویژن
مدیر وبلاگ
 
آمار واطلاعات
بازدید امروز : 0
بازدید دیروز : 1
کل بازدید : 577
کل یادداشتها ها : 4
خبر مایه


کی دل من چشم به در داشته باشد
 

 

ای کاش کسی از تو خبر داشته باشد

 

 

آن باد، که آغشته به بوی نفس توست
 

 

از کوچه ما، کاش گذر داشته باشد... 

گل تقدیم شماگل تقدیم شماگل تقدیم شما

دلبرکی تازه تر از خرمن گل               

از دست مده جام می و دامن گل

زان پیشترک که گردد از باد اجل        

  پیراهن عمر ما چو پیراهن گل


  
باید که ز داغم خبری داشته باشد

هر مرد که با خود جگری داشته باشد

حالم چو دلیری ست که از بخت بد خویش

 در لشکر دشمن پسری داشته باشد

حالم چو درختی است که یک شاخه نا اهل

بازیچه ی دست تبری داشته باشد

سخت است پیمبر شده باشی و ببینی

فرزند تو دین دگری داشته باشد

 آویخته از گردن من شاه کلیدی

این کاخ کهن بی که دری داشته باشد

سردرگمی ام داد گره در گره اندوه

 خوشبخت کلافی که سری داشته باشد !

 


  

+زنم ازم پرسیدکیوبیشترازهمه دوست داری .!؟

گفتم: مامانم

گفت: بعدش

گفتم: بابام

گفت: بعدش

گفتم: دخترم

گفت: بعدش

گفتم: خواهرم

بغض گلوشو گرفت. گفت: پس من چی .؟

گفتم:توگفتی بگو کیو بیشتردوست داری نگفتی بگو عشقت کیه .!؟

کلی ذوق زده شدگفت خب خب بگوعشقت کیه .!؟

گفتم: پرسپولیس ؟

قهرکرد ازخونه رفت بیرون ...

فکرکنم استقلالی بود.؟؟


  

خسته ام از آرزوها؛ آرزوهای شعاری

شوق پرواز مجازی؛ بالهای استعاری

لحظه های کاغذی را؛ روز وشب تکرارکردن

خاطرات بایگانی ؛ زندگی های اداری

آفتاب زرد وغمگین؛ پله های رو به پایین

سقفهای سرد و سنگین؛ آسمانهای اجاری

با نگاهی سرشکسته؛ چشمهایی پینه بسته

خسته از درهای بسته؛ خسته از چشم انتظاری

صندلیهای خمیده؛ میزهای صف کشیده

خنده های لب پریده؛ گریه های اختیاری

عصر جدولهای خالی؛ پارکهای این حوالی

پرسه های بی خیالی؛ نیمکتهای خماری

رونوشت روزها را؛ روی هم سنجاق کردم

شنبه های بی پناهی؛ جمعه های بی قراری

عاقبت پرونده ام را؛ با غبار آرزوها

خاک خواهد بست روزی؛ باد خواهد برد باری

روی میز خالی من؛ صفحه ی باز حوادث

در ستون تسلیتها؛ نامی از ما یادگاری

ابراهیم رحیمی

بووووس


  




طراحی پوسته توسط تیم پارسی بلاگ